کد مطلب:252498 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:191

انحراف از خط اصیل اسلام در فتوحات
نهمین ویژگی این عصر، استمرار فتوحات اسلامی و انحراف آن از مسیر اصیل ایدئولوژی الهی یكی دیگر از خصوصیات این عصر است. بدین معنا كه بذر اولیه و كانون پرطپشی را كه پیامبر اسلام مؤسس آن بود، و همواره در مسیر استمرار بود، منحرف ساختند. پیامبر با درایت خاص الهی فتوحات اسلامی را بر اساس اندیشه ی سالمی بنیان نهاده بود كه هدفش در رحمت و شفقت و مودت بر بلاد مفتوحه و نجات مردم آن سامان از زیر بار اغلال و زنجیرهای بردگی و آتش ستم و قلدری و اجرای دقیق نظام اسلامی در قلمرو مفتوحه خلاصه می شد نه قتل و كشتار و انتقام. مادام كه مفهوم اصیل و تلقی صحیح از فتوحات اسلامی چنین باشد امور ذیل كه از آثار و پی آمدهای آن است بر آن مترتب می گردد:

1- منطقه مفتوحه از نظر سیاسی و اعتقادی تحت اشراف و سلطه ی دولت اسلامی در خواهد آمد كه دولت جدید از هر نوع انحراف و تزلزل و اضطراب و كژ روی از آموزشهای اسلامی در امان بوده و از حوادث و فتن مصون می باشد.



[ صفحه 232]



2- مقصود از فتوحات و كشورگشایی در اسلام عبارت است از اشراف و تسلط همه جانبه رئیس دولت اسلامی كه نبی اكرم (ص) در زمان حیاتش و جانشین قانونی و مشروع و عادل پس از رحلتش می باشد، چنین رئیسی باید دارنده ی رشد سیاسی و آگاهی و بصیرت تام بر مصالح اجتماعی به طور عمیق و دقیق بوده تا بتواند زمام امور سیاسی عالی اسلامی را بدست گیرد و فتح و پیروزی اسلامی را دور از هر گونه منافع شخصی و مصالح خصوصی خود با احساس كمال روشن ضمیری تحقق بخشد.

به همین جهت در زمان پیامبر (ص) و خلفای راشدین فتوحات اسلامی محسوب نمی شد مگر با اذن حاكم عالی اسلامی.

3- غنائم جنگی اهمیت چندانی نداشت، چرا كه وقتی هدف، جلوگیری و رفع ستم و ظلم از توده مردم شكست خورده می باشد، خواه سپاه اسلام در جنگ غنیمتی كسب كند یا بهره ای نبرد، هدف تأمین خواهد شد، مضافا اینكه غنیمت به مثابه ی پاداشی است كه به قصد تشجیع و افزایش روحیه ی معنوی و ایجاد اشتیاق بر ارتش پیروز اسلامی توزیع و تقسیم می گردد.

4- وقتی آگاهی و بینش در دین سطوح عالیه باشد، ارتش اسلام همواره مدافع و یار توده ی مردم، و كوبنده و یورش آورنده بر تخت و تاج و كاخ ستم و بی عدالتی همچون كسری و قیصرها می باشد.

از آن گذشته ملت های تحت ستمی كه ظلم و بیدادگری را لمس كرده اند، به محض درك و احساس این مفهوم كه ارتش اسلامی دارای خصیصه ی آزمندی و حقد و كینه نمی باشد، بلكه حضورش در صحنه ی



[ صفحه 233]



حق و باطل به خاطر احقاق حقوق ملت ها و تأسیس نظام عدل و داد، و ارائه ی خدمات رفاهی و سعادت اجتماع است، از ته قلب و عملا با سپاه فاتح هم داستان شده و بر ضد حكام ستمگر خود قیام خواهند نمود.

اینجاست كه در نظام اسلامی بر ارتش اسلام واجب است كه قبل از حضور خود در صحنه ی حق و باطل و نبرد علیه بیدادگران، مردم را با دعوتی مسالمت آمیز به اسلام دعوت نموده و امتیازات و محاسن اسلام را برای آنها بیان نماید. اینگونه مسائل، بنیاد جهاد آگاهانه را كه پیامبر (ص) مؤسس آن بوده است، تشكیل می دهند. لیكن هدف های فوق در فتوحات عصر متوكل یا به كلی نبوده و یا بسیار بی ارزش و كم تجلی داشته است.

مثلا می شنویم كه عباس بن فضل بن یعقوب در سال 237 به قلعه ی ابن ثور یورش برد و غنائم و اسیرانی چند بدست آورد و آنگاه در بازگشت خویش اسراء را به قتل رساند و سپس به سوی شهر قصریانه روانه شد و آنجا را نیز به غارت و چپاول و سوختن و ویرانی كشید.

و در سال 238 با جمع كثیری وارد شهر قصریانه شد و با گرفتن غنیمت ها و ایجاد ضرب و جرح و ویرانی به خسارات زیادی دست یازید. و پس از آن به شهرهای قطانیه، سرقوسه، نوطس، رخوس آمد و از تمام این شهرها غنایمی گرفته و آنها را به آتش كشید، و در سال 242 با ارتش انبوهی حركت نمود و دژها و قلعه های بسیاری را فتح كرد و در سال 243 مجددا به شهر قصریانه حمله برد.

مردم از شهر خارج شدند و با او به نبرد پرداختند ولی وی



[ صفحه 234]



آنها را شكست داده و عده زیادی را به قتل رساند. و آنگاه به قصد سر قوسه حركت نمود و آنجا را به غارت و آتش و ویرانی كشید. و از آنجا به قصر الحدید (قصر آهنین) آمد و پس از محاصره به رومیانی كه در آن قصر بودند به شدت سخت گرفت تا اینكه حاضر به پرداخت پانزده هزار دینار شدند ولی او نپذیرفت و محاصره را ادامه داد تا ناگزیر شدند كه قصر را به او بدهند مشروط بر اینكه دویست نفر را از اسارت آزاد كند. با پذیرش شرط آنها هر چه در قصر بود به تصاحب درآورد و تمام نفراتی را كه در آنجا بودند جز دویست نفر را فروخته و قصر را به ویرانه ای تبدیل كرد.

و باز می شنویم كه در سال 246 عمر بن اقطع و قریباس در خلال جنگهایی كه كردند، اولی هفده هزار و دومی پنج هزار رأس حیوان را به غنیمت گرفتند.

فضل بن قارن با تقریبا بیست نفر سوار قلعه انطاكیه را به تصرف درآورد بلكا جور با جنگ اسیران و غنائمی را به چنگ آورد.

علی بن یحیای ارمنی در یك جنگ پنج هزار رأس گوسفند و حدود ده هزار چهارپا و شتر و الاغ را به غنیمت گرفت.

بزرگترین رقم غنائمی كه شاید در این عصر به غنیمت گرفته شده است، غنائمی است كه در سال 270 باز مار پس از قتل هفتاد هزار نفر از مردم و گروهی از سران بدست آورده است كه عبارتند از: هفت صلیب طلا و نقره (صلیب بزرگ طلائی كه با جواهرات مكلل شده بود) پانزده هزار گوسفند و قاطر و اسب همراه با زین های گرانبها، چهار صندلی طلا و دویست صندلی نقره، ظروف فراوان و حدود ده



[ صفحه 235]



هزار پرچم دیباج، مقدار زیادی دیباج و لوازم آرایش و غیره.

و نیز می شنویم كه در سال 248 منتصر، وصیف تركی را به جنگ با رومیان اعزام داشت، بدین سبب كه بین وصیف و احمد بن خصیب كینه و دشمنی بود و احمد، منتصر را مجبور و تشویق نمود كه وصیف را از ارتش بیرون كشیده و برای جنگ ارسال كند، منتصر نیز او را به عنوان مرزبانی به مدت چهار سال مأموریت داد كه همچنان با رومیان بجنگد تا فرمان بعدی فرا رسد.

بنابراین معیار در حركت و جهاد و جنگ، فتوحات اسلامی با رعایت شرایط و مقررات آن نبود بلكه حول محورهای مختلف و متعددی دور می زد و خلافت عباسیان با سران و فرماندهان ترك آن در آن جنگها شركت داشتند.

دولت بنی امیه نیز همواره در اندلس با اروپائی ها در جنگ و ستیز بود، و احمد بن طولون و دولت آفریقا نیز به ریاست محمد بن اغلب باز همیشه مشغول جنگ بودند.

اینجاست كه می بینیم صحنه های فتوحات، با مفاهیم اصیل فتوحات اسلامی اختلاف بنیادی دارد چرا كه در آنجا جنگ، ابزاری برای وصول بر غنائم جنگی و دستیابی به تجارت درآمده بود. تا آنجا كه فرمانده فاتح كه حاضر می شوند پانزده هزار دینار به او بدهند، نمی پذیرد. در اینگونه جنگها اساسا نه قبل از آن و نه پس از آن هیچگونه دعوت رسمی یا غیر رسمی از اسلام در كار نبود، در حالی كه وجوب این دعوت از مسلمات و واضحات آئین اسلام به شمار می رود، چنان كه اسراء را برخلاف موازین اسلامی به قتل می رساندند،



[ صفحه 236]



در صورتی كه شهرهای فتح شده نیز تحت تصرف و قلمرو اسلام درنمی آمد، بلكه به مجرد دست یابی فرماندهان به سود شخصی، در حالی كه لعن و نفرین توده مردم تحت ستم به همراهشان بود، آنجا را رها می كردند و بی آنكه یك حاكم اسلامی را بر آنها برگمارند و یا از آنها بخواهند كه اسلام را بپذیرند و با قبول جزیه كنند، می رفتند.

رومی ها كه عبارتند از فرنگی ها و بزنطی ها، وقتی می دیدند كه مقصود اساسی از جهاد در این عصر منافع خصوصی است، آنها نیز بپاخاستند و همان شیوه و رویه را پیش گرفتند با شهرهای اسلامی ستیز می كردند و گروهی را كشته و در خلال كشتارها و ویرانی ها سود تجاری كه می خواستند بدست آورده و برمی گشتند، آنها می گفتند كه ما از نظر عده و مهمات نظامی مانند مسلمانان هستیم پس چرا چنین نكنیم، چه چیز آنها را از مسلمین و هدف و بینش مقدس آنها كه از میان رفته و اثری از آن به چشم نمی خورد، جدا می كند؟ اینجاست كه می بینیم كه در این عصر ارتش اسلامی همیشه پیروز نیست بلكه پیروزیهای چشم گیری را رومی ها نیز بدست می آورند.

چنان كه مناطقی كه تصرف و فتح می شد تحت نظارت رژیم خلافت نبوده بلكه دور از چشم و گوش خلافت و مستقیما طبق نظر و مصالح شخصی فرماندهان و حكام اداره می شده است، نوشته یا شنیده نشده كه خلیفه احدی را به جهاد و ارتشی را به جنگ اعزام كرده باشد، مگر منتصر كه وصیف تركی را به جنگ فرستاد و آن نیز همان طور كه گفته شد، به خاطر جریان و انگیزه ای بود كه آن انگیزه ارضای حس كینه توزانه و خصمانه میان وصیف تركی و احمد بن الخصیب بوده است.



[ صفحه 238]